راز شب

راز شب

شب‌ها دیگر نمیگذرند
راز شب

راز شب

شب‌ها دیگر نمیگذرند

تواضع تکبر - برداشت اولیه و خام.

«یا لطیف»

 

امام علی علیه السّلام:

التَّکَبُرُ علی المتکبِّرِ هُوَ التّواضُعِ بِعَیْنِهِ.

تکبر در برابر شخص متکبر عین تواضع است.

نهج البلاغه، حکمت 410

 

واضح است که من میل به فهمیدن بیشتر و عمیق تر این جمله دارم، مثل همیشه برای اینکه نظرات دیگران فکر مرا هدایت نکند ابتدا بصورت خام و بدون هیچ مطالعه‌ای در مورد این مسئله فکر میکنم و اگر لازم بود نظرات دیگران را نیز مطالعه میکنم(منطق ما متفاوت است پس هدف ما از اندیشیدن نیز میتواند متفاوت باشد). همچنین از آنجایی که این بحث فراتر از استعداد من و فراتر از چیزهاییست که من از زندگی فهمیده‌ام، پس چندان نمیتوانم ادعایی در فهم این سخن داشته باشم ولی به خود اجازه می‌دهم تا در این مورد بنویسم تا که شاید روزی برحسب نظری یا اندیشه‌ای مفهوم این جمله برای من کاملتر گردد اما در ابتدا باید به اندازه فهم خودم با هر مفهومی آشنا شوم.

اندیشه من در این مورد خام و تازه است با اینکه این جمله را مدتهاست به خاطر سپرده‌ام، از دو متن پیشینم(The Veils of Arrogance  -   از کجا شروع شد؟)  مشخص و قابل درک است که این جمله میتواند تقویت کننده و معنابخش جریان امروزی زندگی من باشد.  

از آنجا که اندیشه من در این زمینه خام ، غریبه و ناآگاه است و معنای چندانی به خود نیافته پس تلاشم این است که فعلا آنرا ساده کوتاه و کلی بنویسم چندان وارد جزئیات نشوم و با اطمینان نتیجه‌گیری نکنم چرا که هنوز زمانش فرا نرسیده.

من چه فکر میکنم؟، من فکر میکنم تواضع از عزت نفس ناشی میشود، تواضع در حالت عادی اینگونه است که خود را میشناسی و باورش داری، پس نیازی برای به اثبات رساندن خود نمی‌بینی ( نتیجه‌اش آرامش خواهد بود). از سویی در برخورد با تکبر حقیقت تو تغییر نخواهد کرد ( منظور حقیقت دیگری برای خود تعریف نخواهی کرد) و دوباره خود را باور خواهی داشت، خود را میشناسی و آگاهی داری پس غافلگیر نمیشنوی پس بازهم نیازی به اثبات خود نمی‌بینی (نتیجه‌اش دوباره آرامش خواهد بود)، پس تکبر او را مهم نمی‌شماری که این خود تکبر است در دیدگان تکبر، انگار که وجودش در تو حاصلی نداشته و چیزی را به اثبات نرسانیده پس خود را باطل می‌یابد البته نتیجه‌ این لزوما به معنای مشاهده ، پذیرش و آگاهی نیست و آن اثبات مورد هدف هم شاید در نیت به معنای درستش فرض گردد ولی در واقعیت میتواند بیشتر و یا تنها به معنای برتری جویی باشد  نه حقیقت جویی. در ریاضیات اثبات تلاشی است برای آشکار ساختن حقیقت و چیزی که اشتباه نیست، حالا حقیقت میتواند وجود و یا ناموجود بودن چیزی باشد و هیچوقت در تلاش برای نادیده گرفتن حقیقتی برای رسیدن به هدفی نیست.

 انسان متواضع سعی در نادیده گرفتن نُقصانهایش ندارد پس امیدی هست برای بهتر شدنش، انسان متکبر بیشتر میل دارد که داشته‌هایش را پاس بدارد و به آنها دل ببندد و من فکر میکنم که حواس او صرفا به درخشندگی چیزهایی که در ویترین قرار داده مشغول است، پس نگاه چندانی به عیوبش نداشته و چندان که باید ایراداتش را نخواهد دید، نخواهد شنید و برای رشد خود تلاش نخواهد کرد. از اینجاست که تکبر آفت اندیشه است(نهج البلاغه حکمت 212) و در بلند مدت باعث عقب ماندگی در زندگی میشود شاید برای مدتی احساس برتری کند ولی در پس این حس برتری عدم ارتقاء خود و در نتیجه ذلت نهفته که بنظرم این هم از الگو و قانون کلی نهفته در حکمت 377 نهج البلاغه پیروی  میکند، اینکه برتری از طریق باطل برتری نیست.

باید توجه داشت که انسان ابعاد و متغیرهای گوناگونی دارد ، او میتواند در یک یا چند بُعد متکبر باشد (همانگونه که در قدر توانایی‌هایش میتواند ناتوانی داشته باشد، هر ضعف نبود یک کمال است) ولی میتواند غفلتش در بُعدهای بیشتری به وجود آید از آنجا که ابعاد از هم تاثیر می‌پذیرند و همبستگی دارند(هم ابعاد فردی و هم ابعاد اجتماعی). البته انسان نمیتواند در اِعمال تکبر در همه‌ی این ابعاد موفق باشد و تسلیم نگردد که این تسلیم لزوما برخواسته از عزت نفس نیست بلکه شاید درجه‌ی عمیق تری از کمبود عزت نفس باشد.  تعداد ابعادی که او در آن نیاز به تکبر می‌بیند وابسته به عزت نفس اوست، ابعادی که بسیارند و متاثر از خود فرد و جامعه هستند، ابعادی چون ثروت و دارایی ، علم ، ایمان، شهوت ، چهره و اندام، هنر، خانواده و اصالت، نژاد، زبان، قدرت و ..،همچنین اندکی غم افزاست اگر بگوییم حتی تنهایی، که این بنظرم عجیب ترین و کلی ترین میتواند باشد، بگذریم و وارد جزئیات نشویم چرا که این متن فعلا باید خام بماند چرا که تلاش ناآگاهانه میتواند فهم نادرستی از واقعیت ایجاد کند.

راستی، مِن بعد میتوانم بیشتر بنویسم چرا که قالب زندگی من جدیدا شکل آزادتری به خود گرفته و من فکر میکنم که مدتی هم به علت برخی محدودیات از شخصیت واقعی خودم دور شده بودم و ظاهرا تا اینجای کار من چقدر متناقضم :) . فعلا...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد